English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8944 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
continuity equation U رابط پیوستگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
principal line U خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
steadviness U پیوستگی
symphysis U پیوستگی
alliances U پیوستگی
alliance U پیوستگی
consolidation U به هم پیوستگی
conjunction U پیوستگی
conjunctions U پیوستگی
conjugation U پیوستگی
steadiness U پیوستگی
affinity U پیوستگی
affiliations U پیوستگی
affiliation U پیوستگی
continuity U پیوستگی
cohesion U پیوستگی
cohesion U به هم پیوستگی
coherence U به هم پیوستگی
incessancy U پیوستگی
incontinuity U نا پیوستگی
interconnection U به هم پیوستگی
joinder U پیوستگی
affinities U پیوستگی
union U پیوستگی
attachment U پیوستگی
coalescence U به هم پیوستگی
coalitions U پیوستگی
coalition U پیوستگی
cohesiveness U به هم پیوستگی
concomitance U پیوستگی
unity U پیوستگی
associations U پیوستگی
unions U پیوستگی
association U پیوستگی
concrescence U پیوستگی
continuity equation U معادله پیوستگی
inosculation U بهم پیوستگی
continuity of flow U پیوستگی جریان
connexions U پیوستگی اتصال
linkages U به هم پیوستگی پیوندی
connection U پیوستگی اتصال
linkages U بهم پیوستگی
linkage U به هم پیوستگی پیوندی
linkage U بهم پیوستگی
bond U پیوستگی ضمانت
bond stress U تنش پیوستگی
continuity theory U نظریه پیوستگی
interosculation U بهم پیوستگی
magnetic linkage U پیوستگی مغناطیسی
coneatenation U بهم پیوستگی
juncture U پیوستگی مفصل
syndesis U بهم پیوستگی
zygosis U ترکیب پیوستگی
connecting branch U اتصال یا پیوستگی
accretion U بهم پیوستگی
contiguous U پیوستگی دوام
incorporation U پیوستگی تلفیق
continuous time U با پیوستگی زمانی
adhesion U کشش سطحی پیوستگی
clanship U پیوستگی بخانواده خود
solidarity U بهم پیوستگی [اتحاد]
electron attachment U پیوستگی یا وابستگی الکترون
continuity of a function U پیوستگی تابعی [ریاضی]
discontinuity U عدم پیوستگی انفصال
discontinuities U عدم پیوستگی انفصال
reunion U بهم پیوستگی تجدید دیدار
solidarity U بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
placentation U پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
reunions U بهم پیوستگی تجدید دیدار
syndactylism U پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
adherence to party U هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
fusionist U هواخواه اصول پیوستگی وسازش در سیاست
clannish U دارای تعصب قبیلهای پیوستگی ایلی
adhesion U اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
juncture U بحران موقعیت ویژه بهم پیوستگی اتصال
polyene U ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
integration U یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
point of intersection U رابط
connective U رابط
copulative U رابط
go between U رابط
internuncial U رابط
wiring connector U رابط
connector U رابط
adapter U رابط
interfaces U رابط
liaison U رابط
interface U رابط
fitting U رابط
liaisons U رابط
link U رابط
ediswan connector U رابط ادیسوان
parallel interface U رابط موازی
edge connector U رابط لبه
link belt U تسمه رابط
link chain U زنجیر رابط
trunk line U رابط ترانک
logical connector U رابط منطقی
fuse link U رابط فیوز
logical connective U رابط منطقی
cylinderical fit U رابط استوانهای
liaison officer U افسر رابط
interface card U کارت رابط
interneuron U نورون رابط
fuse wire U رابط فیوز
high line U پل رابط اصلی
high fidelity receiver U گیرنده رابط
internuncial neuron U نورون رابط
ground liaison U رابط زمینی
internuncio U رابط پیک
lamp connector رابط لامپ
lead in wire U سیم رابط
feeder canal U نهر رابط
enlarging adapter U رابط فزاینده
inductor hose U لوله رابط
patch cord U سیم رابط
leads U رابط برق
bay U پل رابط در پل شناور
connecting cable U کابل رابط
connections U میلههای رابط
centronics interface U رابط موازی
link U شاخه رابط
push rod U میل رابط
push rod U میله رابط
serial interface U رابط سری
reducer U لوله رابط
reducing adaptor U رابط کاهنده
connecting rod U میله رابط
connecting tube U لوله رابط
journal U شفت رابط
bent adaptor U رابط خمیده
lead U رابط برق
journals U شفت رابط
connector switch U کلید رابط
connector plug U دوشاخه رابط
box connector U رابط جعبه
bayed U پل رابط در پل شناور
baying U پل رابط در پل شناور
bays U پل رابط در پل شناور
standard interface U رابط استاندارد
relay post U پست رابط ستون
intervening variable U متغیر فرضی رابط
switch position U موضع رابط دفاعی
machine address U محل یک شی در رابط ه با مبدا
test lead U رابط برق ازمایش
triatic stay U بکسل رابط ناو
liaise U رابط نظامی بودن
cell connector U رابط پیل باتری
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
expressions U فرمول یا رابط ه ریاضی
expression U فرمول یا رابط ه ریاضی
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
air liaison officer U افسر رابط هوایی
anterior commissure U بافت رابط قدامی
commissure U بافت عصبی رابط
commissural fibres U رشتههای عصبی رابط
command liaison U شبکه رابط یکان
command liaison U افسر رابط فرماندهی
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
battery connector U رابط پیل باتری
dry cell connector U رابط پیل خشک
cross tree U رابط عرضی دکلها
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
liaised U رابط نظامی بودن
liaises U رابط نظامی بودن
liaising U رابط نظامی بودن
flared fitting U رابط قیفی شکل
interfaces U وصل کردن از طریق رابط
api U رابط یامیانجی برنامه کاربردی
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
air transport liaison officer U افسر رابط ترابری هوایی
to catch the connection U وسیله نقلیه رابط را گرفتن
programmable communications interface U رابط مخابراتی برنامه پذیر
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
interface U وصل کردن از طریق رابط
floating U محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
ditched U گودال سنگر رابط خندق کندن
sbc U RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
cylinderical limit gage U دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
ditch U گودال سنگر رابط خندق کندن
cross bleed U سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
ditches U گودال سنگر رابط خندق کندن
logical operators U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
logical connective U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
I missed the connection. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
relative U محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
relations between load, shear and moment U رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
interface human machine interface U امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
venn diagram U نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
line haul U خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
function U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functions U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functioned U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
eia interface U یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
relational database U پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
continuity light U وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
graphs U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
ccitt v. U در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
graph U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com